ترجمه وتوضیح سوره الواقعة 40 – 1

بسم الله الرحمن الرحیم

به نام خداوندی‎ که رحمت عامّش شامل همه ورحمت خاصّش ‎از آن مؤمنین است.

إِذَا وَقَعَتِ الْوَاقِعَةُ ﴿١

هنگامی که آن واقعه رخ دهد (۱)

آیه شریفه به واقعه­ ی قیامت اشاره دارد اما به طور مختصر تا هم بفهماند که واقعه‎ی قیامت آن قدر معروف است که توضیح آن لازم نیست، و هم بفهماند که آنچه در آن روز می­ شود، آن قدر عظیم است که به بیان نمی­ گنجد.

 لَيْسَ لِوَقْعَتِهَا كَاذِبَةٌ ﴿٢ خَافِضَةٌ رَّ‌افِعَةٌ ﴿٣

در وقوع آن دروغی نیست (۲) پایین آورنده و بالابرنده (۳)

یعنی قیامت نظام عالم را زیرو رو می­ کند، مثلا باطن دل­ ها را که در دنیا پنهان بودظاهر می­ کند و آثار اسباب که در دنیا ظاهر بود، در قیامت پنهان می­ شود، یعنی اسباب به کلی از اثر می ­افتد، در دنیا جمعی دارای عزت بودند، و آنان اهل کفر و فسق بودند، که عزت­ شان همه جا ظاهر بود، و همچنین جمعی دیگر یعنی اهل تقوا ذلت­ شان هویدا بود، ولی در قیامت عزت گردنکشان را مبدل به ذلت می­ کند و ذلت دنیوی متقین را به عزت تبدیل می­ نماید. به این ترتیب در قیامت تمام روابط و معیارهای دنیوی زیرو رو می ­گردد.

إِذَا رُ‌جَّتِ الْأَرْ‌ضُ رَ‌جًّا ﴿٤ وَبُسَّتِ الْجِبَالُ بَسًّا ﴿٥ فَكَانَتْ هَبَاءً مُّنبَثًّا ﴿٦

آن گاه که زمین با تکانی سخت لرزانده شود (۴) کوه­ ها خرد و ریز شوند (۵) و به صورت گرد و غبار پراکنده شوند (۶)

لحن آیه به گون ه­ای است که از غیر قابل وصف بودن شدت آن زلزله حکایت می­ نمایند. آن زلزله به قدری شدید است که کوه­های عظیم را که مظهر استحکام و صلابت هستند آن چنان متلاشی می‎کند که تبدیل  به  غبار  پراکنده  می­ شوند.

 وَكُنتُمْ أَزْوَاجًا ثَلَاثَةً ﴿٧ فَأَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ ﴿٨ وَأَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ ﴿٩

و شما سه دسته می­شوید (۷) پس اهل سعادت، چه اهل سعادتی (۸) و تیره بختان، چه تیره بختانی (۹)

عموم بشر در آن روز به سه دسته تقسیم می­ شوند: نخست اصحاب میمنه، یعنی آنها که دارای برکت و یمن و سعادتند. سپس آیه با یک استفهام، از مقام ایشان تعظیم و تجلیل می­ کند. در مقابل آن گروه  اصحاب  شقاوت قرار  دارند که لحن آیه بیانگر این است که آنها شقاوتی (بدبختی) بس عظیم دارند.

وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ ﴿١٠ أُولَـٰئِكَ الْمُقَرَّ‌بُونَ ﴿١١

و پیشگامان که پیشگامند (۱۰) آنها مقربانند (۱۱)

مراد از سابقون اول، سبقت­ گیرندگان به خیرات، و مراد از سابقون دوم، سبقت­ گیرندگان به اثر خیرات یعنی مغفرت و رحمت است. پس گروه سوم افرادی هستند که در خیرات سبقت می­ گیرند و وقتی در اعمال خیر سبقت می­ گیرند در مغفرت و رحمت پروردگار که در ازای آن اعمال هست نیز سبقت می­ گیرند. سابقون، مقربان درگاه خدای تعالی هستند، که بلند مرتبه ­ترین طبقات اهل سعادتند، و چنین مرتبه­ ای برای کسی حاصل نمی­ شود مگر با کمال بندگی و خضوع در برابر خدا، و بندگی کامل وقتی به دست می­ آید که بنده تابع اراده ­ی مولایش (صاحبش) باشد، هیچ چیزی نخواهد، و هیچ عملی نکند، مگر بر وفق اراده­ی مولایش، و این همان داخل شدن در تحت ولایت (سرپرستی خاص) خداست، پس چنین کسانی اولیا الله  هستند،  یعنی  اولیا الله  همین گروه  مقربونند.

 فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ ﴿١٢ ثُلَّةٌ مِّنَ الْأَوَّلِينَ ﴿١٣ وَقَلِيلٌ مِّنَ الْآخِرِ‌ينَ ﴿١٤

در باغ­ های پرنعمت (۱۲) بسیاری از امت­ های نخستین (۱۳) و اندکی از متأخران (۱۴)

تعبیر به “جنّات النعیم” انواع نعمت­ های مادی و معنوی بهشت را شامل می­ شود. ضمناً این تعبیر می­ تواند اشاره به این باشد که باغ­ های بهشت تنها کانون نعمت است،  نه چون دنیا که نعمتش آمیخته با بلا و مصیبت  و لذتش مخلوط با درد و رنج است. پس مقربین (اولیا الله) از امت­ های گذشته جمعیت بسیاری بودند، و از امت اسلام جمعیت کمتری هستند، زیرا کثرت پیامبران پیشین و تعداد امت­ های گذشته، قهراً  تعداد  مقربین  پیشینیان  را  بیشتر  می ­کند.

عَلَىٰ سُرُ‌رٍ‌ مَّوْضُونَةٍ ﴿١٥ مُّتَّكِئِينَ عَلَيْهَا مُتَقَابِلِينَ ﴿١٦

بر تخت­ های زربافت (۱۵) روبه روی هم بر آنها تکیه داده ­اند (۱۶)

مقربین در حالی بر تخت ­های بافته قرار دارند که بر آن تکیه کرده ­اند، و روبه روی هم نشسته­ اند، و اما این که روبه روی هم نشستن چه معنا دارد؟ باید گفت که کنایه از نهایت درجه­ ی انس و حسن معاشرت و صفای باطن ایشان است، یعنی مقربین به پشت سر یکدیگر نظر نمی­ کنند، و پشت سر هم عیب جویی و غیبت نمی­ کنند، بلکه هر چه دارند روبه روی هم می­ گویند.

يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدَانٌ مُّخَلَّدُونَ ﴿١٧ بِأَكْوَابٍ وَأَبَارِ‌يقَ وَكَأْسٍ مِّن مَّعِينٍ ﴿١٨ لَّا يُصَدَّعُونَ عَنْهَا وَلَا يُنزِفُونَ ﴿١٩

برگِردشان غلامانی همیشگی می­گردند (۱۷) با جام­ ها و کوزه­ ها و پیاله­ هایی از می روان (۱۸) که از آن نه درد سر گیرند و نه مست و بی­ خرد شوند (۱۹)

یعنی پسرانی بهشتی به آنان خدمت می­ کنند که تا ابد به همان قیافه­ ی پسری و جوانی باقیند، وگذشت زمان اثری در آنان باقی نمی‎گذارد؛ آنها با جام­ ها و پیاله­ ها وکوزه ­هایی لبریز از شراب طهوری که از نهرهای جاری بهشتی برمی­ دارند، مقربین را سیراب می­ کنند. شرابی که نه سر درد و خماری می­ آورد و نه عقل را زایل می­ کند، چون آن شراب، مانند شراب دنیوی نیست که عقل را ببرد و مستی آورد، بلکه با خوردن آن به یک حالت روحانی وصف­ ناپذیر و لذت بی­ نظیر دست پیدا می ­کنند.

 وَفَاكِهَةٍ مِّمَّا يَتَخَيَّرُ‌ونَ ﴿٢٠ وَلَحْمِ طَيْرٍ‌ مِّمَّا يَشْتَهُونَ ﴿٢١ وَحُورٌ‌ عِينٌ ﴿٢٢ كَأَمْثَالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَكْنُونِ ﴿٢٣ جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ (٢٤)

و میوه از هرچه اختیار کنند (۲۰) و از گوشت پرنده هرچه بخواهند (۲۱) و حوران درشت چشم (۲۲)  همچو مروارید پنهان در صدف (۲۳)  پاداشی است  به  خاطر آنچه می­ کردند (۲۴)

پسران بهشتی پیرامون مقربین در آمد و شدند، یکی میوه م ی­آورد هر میوه ­ای که خود او اختیار کرده باشد، دیگری مرغ بریان می­ آورد هر مرغی که خود او هوس کرده باشد. و همسرانی پاک و زیبا که محفوظ و دست نخورده­ اند، و این نشان دهنده­ ی منتهای صفای حوریان است. سپس می­ فرماید: همه­ ی آنچه که با اهل بهشت کردیم برای این بود که پاداشی باشد در قبال اعمال صالحی که به طور مستمر انجام می­ دادند.

لا يَسْمَعُونَ فِيهَا لَغْوًا وَلَا تَأْثِيمًا ﴿٢٥ إِلَّا قِيلًا سَلَامًا سَلَامًا ﴿٢٦

در آن­جا نه سخن بیهوده شنوند و نه گناه آلود (۲۵) مگر سخنی که سلام است و سلام (۲۶)

می­ فرماید: در بهشت کسی لغو و تأثیم از دیگری نمی­ شنود، یعنی کسی نیست که با ایشان سخنی بیهوده و بی­ فایده بگوید، یا این که به ایشان گناهی را نسبت دهد، چون در بهشت گناهی نیست. بلکه اهل بهشت در محیطی آکنده از سلام و سلامت به سر می­ برند و موضوعی جز سلام نمی­ شنوند، سلام و درود خدا و ملائکه و نیز درود خودشان به یکدیگر.

 وَأَصْحَابُ الْيَمِينِ مَا أَصْحَابُ الْيَمِينِ ﴿٢٧

و اهل سعادت، چه اهل سعادتی (۲۷)

از این آیه به بیان احوال اصحاب میمنه می ­پردازد، و اگر به جای تعبیر به اصحاب میمنه تعبیر کرد به اصحاب یمین، برای این بود که بفهماند هر دو تعبیر درباره‎ی یک طایفه است، و آن یک طایفه کسانی هستند که نامه­ ی اعمال­ شان به دست راست­ شان داده می­ شود. و این امر در قیامت رمزی و نشان ه­ای برای مؤمنان نیکوکار و اهل نجات است. و تعبیر “چه اصحاب یمینی” در مقام بزرگداشت و تعظیم ایشان است.

فِي سِدْرٍ‌ مَّخْضُودٍ ﴿٢٨ وَطَلْحٍ مَّنضُودٍ ﴿٢٩  

در زیر درخت سدر بی ­خارند (۲۸) و درختان موز که میوه ­اش برهم چیده است (۲۹)

در واقع این رساترین توصیف برای درختان بهشتی در قالب الفاظ دنیوی است؛ زیرا درخت سدر درختی است تناور که بلندیش گاهی به چهل متر می­رسد و تا دو هزار سال عمر می­ کند؛ اما عیبش این است که خاردار است؛ اما با توصیف “مخضود” این مشکل نیز از درختان سدر بهشتی حل می­ شود. سپس دومین موهبت اصحاب میمنه را بیان می­ کند، که بهره گرفتن از درخت موز است که بر خلاف درخت سدر که برگ­های کوچک دارد، برگ­ های بسیار پهن و بزرگ دارد. و ذکر این دو درخت اشاره­ ی لطیفی است به تمام درختان بهشتی، که در میان این دو  قرار  دارند.

 وَظِلٍّ مَّمْدُودٍ ﴿٣٠ وَمَاءٍ مَّسْكُوبٍ ﴿٣١ وَفَاكِهَةٍ كَثِيرَ‌ةٍ ﴿٣٢ لَّا مَقْطُوعَةٍ وَلَا مَمْنُوعَةٍ ﴿٣٣

و سایه­ ای گسترده (۳۰) و آبشارها (۳۱) و میوه­ های فراوان (۳۲) نه تمام شدنی و نه منع شدنی (۳۳)

یعنی، سایه­ های بهشتی همیشگی است و با نور خورشید از بین نمی­ رود و به این ترتیب اهل بهشت از حرارت آفتاب ناراحت نمی­شوند و همواره در سایه‎ی مطبوع و روح افزای آنها به سر می­برند. موهبت دیگر آن است که بهشتیان در کنار آبهایی آبشار مانند و همیشه جاری به سر می­برند. سپس می­ فرماید: میوه ­های فراوان بهشتی، نه فصلی هستند تا در زمستان درختان بار ندهند، و نه ممنوعه هستند، خواه از ناحیه­ ی خود بهشتیان، که مثلا از آن سیر و خسته شوند، خواه از ناحیه­ ی خارج از خودشان، یعنی هیچ چیزی مانع از دسترسی آنها به آن میوه­ ها نمی­ شود.

وَفُرُ‌شٍ مَّرْ‌فُوعَةٍ ﴿٣٤ إِنَّا أَنشَأْنَاهُنَّ إِنشَاءً ﴿٣٥

و همسرانی بلند مرتبه (۳۴) ما آنها را آفرینشی نو بخشیدیم (۳۵)

اهل بهشت همسرانی دارند که در عقل و جمال و کمال قدر و منزلتی بلند دارند وما آن زنان را ایجاد و تربیت کردیم، ایجاد و تربیتی مخصوص تا از نظر جوانی، جمال و کمال بی­عیب و نقص باشند و برازنده­ ی اهل بهشت گردند خواه این زنان، همسران مؤمنان در دنیا باشند و خواه حوریان.

فَجَعَلْنَاهُنَّ أَبْكَارً‌ا ﴿٣٦ عُرُ‌بًا أَتْرَ‌ابًا ﴿٣٧

و آنان را بکر قرار دادیم (۳۶) عشق ورزان و هم سن و سالاند (۳۷)

یعنی با آمیزش وضع­ شان دگرگون نمی­ شود و همیشه بکر می­ مانند.آن زنان به شوهران­ شان عشق می­ ورزند و هم سن و سال همسران­ شان هستند، و همگی در خوبی و جمال ظاهر و باطن همانند یکدیگرند.

 لِّأَصْحَابِ الْيَمِينِ ﴿٣٨ ثُلَّةٌ مِّنَ الْأَوَّلِينَ ﴿٣٩ وَثُلَّةٌ مِّنَ الْآخِرِ‌ينَ ﴿٤٠

برای اهل سعادت (۳۸) که بسیاری از امت­ های نخستین (۳۹) و بسیاری از امت­ های آینده (۴۰)

این­ها  همه  برای  اصحاب یمین  است که  هم  در گذشتگان  بسیارند و  هم  در آیندگان. پس به خلاف سابقون که در گذشتگان و امت­ های قبل از اسلام زیاد بودند و در آیندگان یعنی امت اسلام کمتر، اصحاب یمین در اولین و آخرین یعنی امت­ های قبل از اسلام و اسلام، جمعیتی کثیر هستند.