ترجمه و توضیح سوره البروج

بسم الله الرحمن الرحیم

به نام خداوندی که رحمت عامّش شامل همه و رحمت خاصّش از آن مؤمنين است.

وَالسَّمَاءِ ذَاتِ الْبُرُوجِ ﴿١ وَالْيَوْمِ الْمَوْعُودِ ﴿٢

سوگند به آسمان که دارای برج­ های بسیار است (١) وقسم به روز وعده داده شده. (٢)

 مراد از کلمه ی بروج موضع ستارگان در آسمان است، می­ فرماید: [ما برای بنای آسمان برج­ ها قرار دادیم، و آسمان را برای نظر کنندگان زینت داده، آن را از هر شیطانی رانده شده حفظ کردیم(17/ حجر)]. می­ فرماید: سوگند می­ خورم به آسمان دارای برج­ ها که شيطان­ ها به وسيله ی آن رانده می ­شوند، که خدا کيد شيطان­ ها و اوليای کافرشان را از ایمان مؤمنین دفع می­ کند و سوگند می­ خورم به روز موعودی که هر انسانی به جزای اعمالش می ­رسد و خداست که در ميان بندگانش داوری می­ کند.[1]

وَشَاهِدٍ وَمَشْهُودٍ ﴿٣

و سوگند به شاهد و مشهود. (٣)

و سوگند می­ خورم به شاهدی که اعمال این کفار و رفتارشان با مؤمنین را می­ بینند، وسوگند می ­خورم به آینده ی مشهودی که همه آن را به زودی خواهند دید، که آن افرادی که مؤمنین را اذیت می­ کنند چه بر سرشان خواهد آمد. شهادت در دو کلمه (شاهد و مشهود) به يک معناست و آن عبارت است از: حاضر بودن و به چشم خود ديدن، نه به معنای شهادت دادن، برای این که اگر به آن معنا باشد باید بفرماید: (مشهود علیه)؛ بنابراين، کلمه ی شاهد قابل انطباق است بر رسول خدا (ص) براي اين که آن جناب امروز شاهد اعمال امت است، و فردای قيامت به آنچه ديده شهادت می­ دهد و کلمه ی مشهود قابل انطباق است با شکنجه ­ای که کفار به اين مؤمنين می­ دادند و وضعی که در آخرت به خود می­ گيرند، يا به عبارتی ديگر: آنچه در روز قيامت برای اين ظالمان و مظلومان رخ می­ دهد، چه ثواب و چه عقاب.[2]

قُتِلَ أَصْحَابُ الْأُخْدُودِ ﴿٤ النَّارِ ذَاتِ الْوَقُودِ ﴿٥ إِذْ هُمْ عَلَيْهَا قُعُودٌ ﴿٦ وَهُمْ عَلَى مَا يَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِينَ شُهُودٌ ﴿٧

مرگ بر آدم سوزان خندق (۴) گودال­ هایی پر از آتش (۵) هنگامی که کنار آن نشسته بودند (۶) و نظاره­ گر شکنجه­ ای بودند که بر مؤمنان می­ رفت. (٧)

 اصحاب اخدود خندق­ هاى بزرگى از آتش فراهم ساخته بودند، و مؤمنان را وادار مى‏ كردند كه دست از ايمان خود بردارند، هنگامى كه با مقاومت آنان روبرو مى ‏شدند آنها را در اين كوره‏ هاى آدم ‏سوزى انداخته، به آتش مى‏ كشيدند! وقود در اصل به معنى ماده‏ اى است كه آتش با آن مى‏ افروزند، (مانند هيزم) و تعبير به ذات الوقود با اين كه همه آتش­ ها احتياج به هيزم و مانند آن دارد اشاره به كثرت مواد آتش‏زائى است كه آنها به كار مى‏ گرفتند، و طبعا آتش بسيار دامنه‏ دار و پر شعله ‏اى به وجود مى ‏آمد! منظور از آيه (اذ هم عليها قعود و آيه بعد)، اين است كه گروهى با كمال خونسردى نشسته بودند و صحنه‏ هاى شكنجه را تماشا مى‏ كردند و لذت مى ‏بردند كه اين خود نشانه نهايت قساوت آنها بود.[3]

وَمَا نَقَمُوا مِنْهُمْ إِلَّا أَن يُؤْمِنُوا بِاللَّـهِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ ﴿٨

و از آنها انتقام نمی­ گرفتند جز این که آنان به خدای شکست­ ناپذیر ستوده ایمان آورده بودند. (٨)

نفرت آن شکنجه­ گران از مؤمنين فقط به خاطر اين بود که آنها به خدا ايمان داشتند. تعبير به عزيز و حميد هم تهديدی برای شکنجه­ گران است تا بدانند خدای قدرتمند شکست ­ناپذير که تمام کارهايش شايسته ی هر­گونه ستايش و جامع هرگونه کمال است، در کمين آنهاست و هم تسلّی خاطر مؤمنين که همانا خدا حامی ايشان است.[4]

الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاللَّـهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ ﴿٩

همان خدايی که حکومت آسمان­ها و زمين از آن اوست و بر همه چيز گواه است. (٩)

علاوه بر دو صفت حميد و عزيز، اين آيه به دو صفت ديگر اشاره می­ کند که، اين اوصاف شايستگی خدا را برای عبودیّت اثبات می­ کنند. وقتی ملکوت آسمان­ها و زمين از آن اوست و امر و حکم، خاصّ اوست. پس واجب است که تنها او معبود باشد و برايش شريک گرفته نشود، از سوی دیگر، الله که پدید آرنده هر چیز است، بر همه چيز گواه است و هیچ چيزي از خلق او بر او پوشيده نيست، و او به احسان هر محسن و بدی هر بدکار آگاه است، و به زودی هر کس را به هر چه کرده جزا می­ دهد. درنتیجه: اوصافی که در اين آيات براي اسم جلاله الله آورده به دليل حقانیت مؤمنين و مظلوميت آنان، و بر باطل بودن جبّاران که بر خدا جرأت نموده، دست به چنان جناياتی زدند، اشاره دارد و می­ فهماند که به زودی خدای تعالی به آنان جزای خير، و به  اينان  عذاب دوزخ می­ چشاند.[5]

إِنَّ الَّذِينَ فَتَنُوا الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ ثُمَّ لَمْ يَتُوبُوا فَلَهُمْ عَذَابُ جَهَنَّمَ وَلَهُمْ عَذَابُ الْحَرِيقِ ﴿١٠

کسانی که مردان و زنان با ايمان را آزردند و سپس توبه نکردند، عذاب دوزخ و عذاب آتش سوزان برای آنهاست. (١٠)

آيه به کيفر سخت جبّاران اشاره می­ کند، و جمله (الذین فتنوا) عام است، شامل اصحاب اخدود و مشرکین قریش که گروندگان به رسول خدا (ص) را شکنجه می­ دادند، و زن و مردشان را در تنگنا قرار می­ دادند، تا از دین اسلام برگردند، می ­شود. آیه شریفه به دو­گونه عذاب اشاره می نماید: اول عذاب جهنم و دوم عذاب حريق، تا هشدار دهد که اين گروه غير از آتش سوزان که تناسب با زشت­ کاری آنها در دنيا دارد، عذاب­ های ديگری در جهنم دارند، از قبيل زقّوم و غسلين. دراین آیه آنچه جالب است، این که پروردگار راه توبه را برای آنها باز گذاشته بود.[6]

إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ذَلِكَ الْفَوْزُ الْكَبِيرُ ﴿١١

کسانی‎ که ايمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند، براي آنها باغ­ هايی است که نهرها از زير درختانش جاری است و اين است آن کامیابی بزرگ. (١١)

چه فوز و پيروزى از اين برتر كه در جوار قرب پروردگار و در ميان انواع نعمت­ هاى پايدار، با سربلندى و افتخار جاى گيرند، ولى نبايد فراموش كرد كه كليد اصلى اين پيروزى و فوز كبير، ايمان و عمل صالح است، اين است سرمايه اصلى اين راه، و بقيه هر چه هست شاخ و برگ است. تعبير به عملوا الصالحات (با توجه به اين كه صالحات جمع صالح است) نشان مى‏ دهد تنها يك يا چند عمل صالح كافى نيست، بايد برنامه در همه جا بر محور عمل صالح دور زند.تعبير به (ذلك) كه در لغت عرب براى اشاره به دور است در اين­گونه مقامات بيانگر اهميت و علو مقام است، يعنى پيروزى و نجات و افتخارات آنها به قدرى است كه از دسترس فكر ما بيرون است.[7]

إِنَّ بَطْشَ رَبِّكَ لَشَدِيدٌ ﴿١٢ إِنَّهُ هُوَ يُبْدِئُ وَيُعِيدُ ﴿١٣

همانا صلابت قهرآمیز پروردگارت شديد است (١٢) اوست که خلق را پدید می ­آورد، و اوست که باز می­ گرداند. (١٣)

 يعنی گمان نکنيد قيامتی در کار نيست، يا بازگشت شما مشکل است يا خدا نمی­ تواند شما را با قهر شديد بگیرد، زيرا او پديد آورنده است و می­ تواند هرچه را بخواهد ايجاد کند، بدون اين که از چيزی يا کسی غير خودش کمک بگیرد، و اوست که هر چيز را به صورت اولیه­ اش برمی­ گرداند. پس خدای تعالی از هیچ امری که اراده ­اش را کرده باشد جلوگیر ندارد، پس او قادر است بنده ­­ای را که ازحدش تجاوز کرده، عذابی کند که خارج از حد و طاقت او باشد، و نیز می ­تواند او را همچنان زنده نگه دارد تا عذاب را بچشد. پس آیه می­ خواهد بفهماند: اولا) ایجاد بدون ابزار و مصالح موجودات، و نیز برگرداندن آنها تنها کار خدای سبحان است، چون در صنع و ایجاد هیچ کس دیگری دخالت ندارد. ثانیا) حد هر چیزی به دست خدای تعالی است، اوست که عذاب­ها و شکنجه­ های دنیا را به مرگ محدود کرده، و او می­ تواند در آخرت این حد را بردارد، و معذب در دوزخ الی الابد شکنجه ببیند، و هر چه آرزوی مرگ کند به آن نرسد. ثالثا) مراد به شدت بطش این است که، هیچ کس نمی ­تواند گرفتن به شدت او را جلوگیری کند، و کسی نیست که حکم او را رد کند، مگر آن که حکم دیگری از خدا جلوی حکم اولش را بگیرد.[8]

وَهُوَ الْغَفُورُ الْوَدُودُ ﴿١٤

و اوست بسيار آمرزنده و بسيار دوستدار (١۴)

 این دوصفت اشاره به نهایت بخشندگی ومحبت اوست. بخشنده و آمرزنده نسبت به گنه کاران توبه کار، و پرمحبت نسبت به بندگان صالح، یعنی خداوند درعین شدیدالعقاب بودن غفور و ودود و رحیم و مهربان است.[9]

ذُو الْعَرْشِ الْمَجِيدُ ﴿١٥ فَعَّالٌ لِّمَا يُرِيدُ ﴿١٦

صاحب ارجمند عرش (١۵) و آنچه را ­بخواهد انجام می ­دهد. (١۶)

وصف سوم يعنى (ذو العرش) با توجه به اين كه (عرش) كه به معنى تخت بلند سلطنتى است در اين­ گونه موارد كنايه از قدرت و حاكميت مى ‏باشد، و بيانگر اين واقعيت است كه حكومت جهان هستى از آن او است، و هر چه اراده كند انجام مى‏ گيرد، بنا براين؛ در حقيقت جمله (فعال لما يريد) از لوازم اين حاكميت مطلقه است، و در مجموع قدرت او را بر مساله معاد و زنده كردن مردگان بعد از مرگ و كيفر و مجازات جباران و شكنجه‏ گران نشان مى‏ دهد. (مجيد) از ماده مجد به معنى گستردگى كرم و شرافت و جلال است، و اين از صفاتى است كه مخصوص خداوند مى ‏باشد، و در مورد ديگران كمتر به كار مى‏رود. اين پنج وصف انسجام روشنى دارد، زيرا غفور و ودود بودن آنگاه مفيد است كه شخص داراى قدرت باشد، و كرمش وسيع و نعمتش بى‏پايان، تا هر چه را اراده كند انجام دهد، نه چيزى مانع كار او گردد، و نه كسى قدرت بر مقابله داشته باشد و نه در اراده ‏اش ضعف و فتور و ترديد و فسخ حاصل گردد.[10]

هَلْ أَتَاكَ حَدِيثُ الْجُنُودِ ﴿١٧ فِرْعَوْنَ وَثَمُودَ ﴿١٨

آيا خبر آن سپاهیان به تو رسيده است؟ (١٧) لشکریان فرعون و ثمود. (١٨)

 خداوند براي اين که نشان دهد وعده ی به کفار و مؤمنين شعار نيست، نمونه­ هايی را بيان می فرمايد. خداوند لشکریان فرعون را با آب و ثمود را با باد درهم کوبيد، با آب و بادی که هر دو لازمه ی حياتند، تا مشرکان بدانند که کاری از آنها ساخته نيست و مؤمنين نيز دلگرم و مسرور شوند.[11]

بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي تَكْذِيبٍ ﴿١٩

بله کافران پيوسته مشغول تکذيبند. (١٩)

چنان نيست كه نشانه‏ هاى حق بر كسى مخفى و پنهان باشد، لجاجت وعناد اجازه نمى‏ دهد كه بعضى راه را پيدا كنند، و در طريق حق گام بگذارند. بلکه اين گروه مشرك (کفار از قوم رسول خدا)، از قوم فرعون و ثمود هم بدتر و لجوج‏ ترند، دائما مشغول تكذيب و انكار قرآنند، و از هر وسيله براى اين مقصود بهره مى‏ گيرند.[12]

وَاللَّـهُ مِن وَرَائِهِم مُّحِيطٌ ﴿٢٠

و خداوند از هر سو به آنها احاطه دارد. (٢٠)

خدا محيط به آنان و ناظر به اعمال­ شان و آگاه به نيّات­ شان است؛ پس آنها نمی­ توانند با کفر خود، خدا را عاجز کنند يا از قلمرو قدرتش بيرون روند، پس به طور حتم به چنگال عدالت و کيفر او گرفتار می­ شوند و آن طور که شايسته ی آنهاست با ايشان رفتار می­ شود. این آیه متضمن دلگرمی و تسلیت خاطر رسول خدا (ص) نیز هست.[13]

بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَّجِيدٌ ﴿٢١ فِي لَوْحٍ مَّحْفُوظٍ ﴿٢٢

بله این قرآن ارجمند است (٢١) که در لوح محفوظ است. (٢٢)

 يعنی اصرار آنها در تکذيب قرآن و نسبت سحر و شعر دادن به آن بيهوده است، چون قرآن از حيث محتوا و معانی، با عظمت و والا مقام است که براي درک انسان­ ها تا سطح شعور آنها تنزل يافته و در لوح محفوظ بوده، لوحی که از رخنه ی هر باطلی محفوظ است و از هرگونه تغییر و زياد و کم کردنی درامان است. بنابر این اگر نسبت­ های ناروا به تو می دهند هرگز غمگین مباش.[14]

 

 – المیزان، ج 20، ص 593[1]

 – المیزان، ج 20، ص 593[2]

 – نمونه، ج 26، ص 334[3]

 –  همان، ص 336[4]

 – المیزان، ج 20، ص 597[5]

 – همان، ص 599 – 598[6]

 – نمونه، ج 26، ص 346[7]

 – المیزان، ج 20، ص 601 – 600[8]

– نمونه، ج 26، ص 348[9]

 – نمونه، ج 26، ص 349[10]

 – همان، ص 351[11]

 – نمونه، ج 26، ص 352[12]

 – خلاصه تفاسیر المیزان و نمونه، ص 1322[13]

 – همان، ص1322[14]