ترجمه و توضیح سوره العصر

بسم الله الرحمن الحیم

به نام خداوندی که رحمت عامّش شامل همه و رحمت خاصّش از آن مؤمنين است.

وَالْعَصْرِ ﴿١

 سوگند به عصر. (١)

عصر به معنی زمان و تاريخ بشر است؛ زيرا سوگندهای قرآن متناسب با مطلبی است که سوگند به خاطر آن ياد شده، مسلم است که خسران انسان­ ها در زندگی نتيجه ‎ی گذشتن زمان عمر آنهاست و يا منظور عصر قيام پيامبر خاتم (ص) است، به خاطر اين که برنامه ی چهار ماده ­ای ذيل سوره در چنين عصری نازل گرديد.[1]

إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِي خُسْرٍ ﴿٢

به طور قطع همه ‎ی انسان­ ها در زيانی هستند. (٢)

به هرحال، انسان­ها سرمايه­ های وجود خود را چه بخواهند چه نخواهند از دست می­ دهند، عمر به سرعت می­ گذرد، توان و قدرت بدن کاسته مي­ شود. آرى انسان، همانند كسى است كه سرمايه عظيمى در اختيار داشته باشد، و بى­ آنكه بخواهد هر روز بخشى از آن سرمايه ‏ها را از او بگيرند، اين طبيعت زندگى دنيا است، طبيعت زيان كردن مداوم! آيه مورد بحث می­ فرمايد: همه دراين بازار بزرگ زیان می­ کنند، مگر يک گروه که برنامه ‎ی آنها در آيه بعد بيان شده است.[2]

إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ ﴿٣

مگر کسانی که ايمان آورند و عمل شايسته انجام دهند و يکديگر را به حق سفارش نمودند و به

صبر توصیه کردند(٣)

 قرآن کريم برای نجات از آن خسران عظيم برنام‎ ی جامعی تنظيم کرده که در آن بر چهار اصل تکيه شده است! اول) ايمان است که زير بنای همه ی فعّاليّت­ های انسان را تشکيل می­ دهد، که شامل ايمان به خدا و صفات او، ايمان به قيامت، حساب و جزا، کتاب­ های آسمانی، انبيای الهی، اوصيای آنها و همه ‎ی مقدسات می­ گردد. دوم) اعمال شايسته است، که نه فقط عبادات، يا فقط جهاد در راه خدا، يا فقط کسب علم و دانش است، بلکه هر کار شايسته ­اي که وسيله ی تکامل نفوس و پرورش اخلاق و قرب الی الله و پيشرفت جامعه ی انسانی در تمام زمينه­ ها شود. سوم) سفارش يکديگر به حق است، که شامل امر به معروف و نهی از منکر، تعليم و ارشاد جاهل، آگاه کردن غافل، تشويق و تبليغ ايمان و عمل صالح می­ شود. چهارم) سفارش يکديگر به صبر و استقامت است، که شامل صبر بر اطاعت از فرمان الهی، صبر در برابر معصيت و صبر در برابر مصیبت و حوادث ناگوار می­ گردد. بنابراين، بعد از مسأله ی شناخت و آگاهی، هر کس در مسير عمل در هر گام با موانعی روبرو است، اگر استقامت و صبر نداشته باشد، هرگز نمی ­تواند احقاق حق کند و عمل صالحی انجام دهد و يا ايمان خود را حفظ کند.[3]

 – نمونه، ج 27، ص 294[1]

 – نمونه، ج 27، ص 296 – 295[2]

 – همان، 302 – 299[3]