ترجمه و توضیح سوره الفلق

بسم الله الرحمن الرحیم

به نام خداوندى كه رحمت عامّش شامل همه و رحمت خاصّش از آن مؤمنين است.

قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ ﴿١

بگو پناه مي برم به پروردگار سپيده دم. (١)

فلق: در اصل به معنی شکافتن چيزی و جدا کردن بعضی از بعض ديگر است. و از آنجا که به هنگام دميدن سپيده ‎ی صبح پرده ی سياه شب می­ شکافد، اين واژه به معنی طلوع صبح، به کار رفته.  بعضی آن را به معنی همه موالید و تمام موجودات زنده اعم از انسان و حيوان و گياه می­ دانند، چرا که تولد اين موجودات که با شکافتن دانه و تخم و مانند آن صورت می­ گيرد از عجيب­ترين مراحل وجود آنهاست، و در حقيقت هنگام تولد جهش عظیمی در آن موجود رخ می­ دهد و از جهانی به جهان ديگری گام می­ نهد. و بعضی نيز مفهوم فلق را از اين هم گسترده‌تر گرفته ­اند، و آن را به هرگونه آفرينش و خلقت اطلاق کرده‌اند، چرا که با آفرينش هر موجود پرده ی عدم شکافته می‌شود و نور وجود آشکار می­ گردد. هريک از اين معانی سه گانه، (طلوع صبح – تولد موجودات زنده – آفرينش هر موجود) پديده اى است عجيب كه دلیل بر عظمت پروردگار و خالق و مدبر آن است.[1]

مِن شرّ مَا خَلَقَ ﴿٢

از شرّ آنچه آفريده. (٢)

مفهومش اين نيست که آفرينش الهي در ذات خود شرّي دارد،  بلکه  شرّ  هنگامي  پيدا مي­ شود که مخلوقات از قوانين آفرينش منحرف شوند و از مسير تعيين شده جدا گردند؛ يا انسان با اين قوانین بی­ حساب برخورد کند. با اين ديد در هستی دوگانگی خير و شرّ وجود ندارد. چرا که آفرينش همان ايجاد است، و ايجاد و وجود خير محض است. قرآن می­گويد: (الذی أحسن کل شیء خلقه) همان خدایی که هرچه را آفريد نيکو آفريد (الم سجده/٧). وانگهی بسياری از امور است که ما در ظاهر آنها را شرّ حساب می­ کنیم، ولی در باطن خير است مانند: حوادث و بلاهایی بيدارگر و هشداردهنده که انسان را از خواب غفلت بيدار ساخته و متوجه خدا می­ کند. اين­ها شرّ نيست.[2]

وَمِن شرّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ ﴿٣

و از شرّ هر تاريکي آنگاه که فراگيرد. (٣)

آيه شرّ را به شب نسبت داده، زيرا شب با تاريکي ­اش موجودات شرور را در رسانيدن شرّ کمک می­ کند. گرچه در آيه­ ی قبل شرّ را به طور مطلق ذکر فرمود، اما  شرّ تاريکي کفر، جهل، هواي نفس، خشم و شهوت و… که شرّ آنها از نفس آدمي و در وجود اوست،  خطرناک­تر از هر شرّی می­ باشد. همین که این تاریکی­ های نفسانی محیط درونی آدم را فراگرفت و نور ایمان و پرتو عقل و شعاع وجدان را خاموش کرد، غرایز و خوی­ های حیوانی و عقده ­ها از بندها و کمینگاه­ های درونی رها می­ شوند و به تاخت و تاز در می­ آیند، پس باید به خداوند پناه برد، هنگامي که به عقل و اراده انسان يورش مي­ آورند.[3]

وَمِن شرّ النَّفَّاثَاتِ فِي الْعُقَدِ ﴿٤

و از شرّ دمندگان در گره­ ها. (۴)

آیه جماعت وسوسه ­گران را مورد  توجه قرار داده که با تبلیغات مستمر خود آهسته و پنهاني صاحبان  عقیده  و ایمان و محبت و پیوندها  را  سست  نموده،  تحت  نفوذ  خود در می­ آورند، و با نمامی و سخن چینی کانون های محبت را ویران، و با وسوسه، زنان و مردان و تصمیمات آنها را منحرف می سازند.[4]

وَمِن شرّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ ﴿٥

و از شرّ حسود هنگامي که حسد ­ورزد. (۵)

آيه نشان می­ دهد که حسادت از بدترین و زشت­ترين صفات رذيله است، چرا که قرآن آن را در رديف شرّ شيطان وسوسه­ گر و مهاجمین شروری که پنهانی عمل می­ کنند‌، آورده‌ است. چرا از بدترین صفات نباشد؟ درحالي که شخص حسود معترض به حکمت خداست و اين که چرا خدا بنده­ ای را مورد لطف و عنايت خويش قرار داده است. اين اعتراض و کفر به خدا وقتی به نقشه ريزی و توطئه ‌ضميمه شود، بزرگ­ترين شرّها پديد می­ آيد،که تنها راه چاره پناهنده شدن به پروردگار عالمیان است.[5]

 – نمونه، ج 27، ص 458[1]

 – نمونه، ج 27 ، ص 459[2]

 – پرتوی از قرآن ، قسمت دوم جزء سی، ص 308 – 307 [3]

 – خلاصه تفاسیر المیزان و نمونه، ص 1360[4]

 – همان، ص 1360[5]