ترجمه و توضیح سوره اللیل

بسم الله الرحمن الرحیم

به نام خداوندی که رحمت عامّش شامل همه و رحمت خاصّش از آن مؤمنين است.

وَاللَّيْلِ إِذَا يَغْشَىٰ﴿١ وَالنَّهَارِ إِذَا تَجَلَّىٰ ﴿٢وَمَا خَلَقَ الذَّكَرَ وَالْأُنثَىٰ﴿٣ إِنَّ سَعْيَكُمْ لَشَتَّىٰ﴿٤

سو گند به شب، وقتی که فراپوشد (١) و به روز، وقتی که ظاهر ­گردد (٢) و به آن که نر و ماده را آفريد (٣) که همانا سعی و تلاش شما بسی پراکنده است. (۴)

يعنی سوگند می­ خورم به اين واقعيات که هم در خلقت و هم در اثر متفاوت از يکديگرند، که اعمال شما نيز هم از نظر نفس عمل و هم از نظر اثرآن مختلفند، يعنی بعضی از اعمال شما عنوان تقوا و تصديق دارد و اثرش هم خاصّ به خودش است و بعضی هم عنوان بخل و تکذيب دارد و اثرش هم خاص خودش است. درآيات زير توضیح تقوا، تصدیق، بخل و تکذيب آمده است. تعبير به ما (چيزى) در آیه 3 در باره خداوند كنايه از عظمت فوق العاده ذات پاك او و ابهامى است كه از اين نظر در اين قسمت حاكم است، به طورى كه او را برتر از خيال و قياس و گمان و وهم مى‏سازد. این کلمه (ما) در سوره الشمس هم به همین مضمون آمده بود.[1]

فَأَمَّا مَنْ أَعْطَىٰ وَاتَّقَىٰ ﴿٥ وَصَدَّقَ بِالْحُسْنَىٰ ﴿٦ فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرَىٰ ﴿٧

و امّا کسی که انفاق کند و پارسایی نمود. (۵) و پاداش نیکو را باور داشت(۶) پس به زودی راه آسانی پیش پای او گذاریم. (٧)

تأکيد بر تقوا به دنبال انفاق ممکن است اشاره به لزوم نيّت پاک، قصد خالص به هنگام انفاق، تهيّه ی اموال از طريق مشروع و انفاق آن نيز در طريق راه مشروع و خالی بودن از هرگونه منت، اذيت و آزار بوده باشد.[2] لذا می­ فرماید: کسي که مؤمن به خدا و به رسول او و به روز جزا باشد و مال خود را به خاطر خدا و کسب ثواب او انفاق مي­ کند، در حالي که وعده­ های الهی را تصديق مي­ کند، پس خداوند توفيق اعمال صالحه را به او مي ­دهد و انجام اين­ گونه اعمال را برايش آسان مي ­سازد، به­ طوری که هيچ­ گونه دشواری در آن  نباشد و در دنيا  و آخرت آرامش خاصّی به  او  مي ­دهد و  او  را  برای  زندگی  سعادتمندانه نزد پروردگارش آماده می­ نمايد.[3]

وَأَمَّا مَن بَخِلَ وَاسْتَغْنَىٰ ﴿٨ وَكَذَّبَ بِالْحُسْنَىٰ ﴿٩ فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْعُسْرَىٰ﴿١٠ وَمَا يُغْنِي عَنْهُ مَالُهُ إِذَا تَرَدَّىٰ ﴿١١

امّا آن که بخل ورزید و بی­ نیازی نمود(٨) و پاداش نيک روز جزا را تکذيب کند (٩) پس به زودی او را در مسير دشواری قرار مي ­دهيم. (١٠) و او وقتی هلاک شود، مالش هيچ سودی به حالش نخواهد داشت. (١١)

 کلمه (استغناء) به معنی طلب غنی و ثروت از راه انفاق نکردن و جمع کردن مال. منظور آیه ندادن توفيق اعمال صالحه به این افراد بخیل است، به اين‎گونه که اعمال صالحه را در نظرش سنگين کند و سينه ‎اش را برای ايمان به خدا گشاده نسازد و او را در دنيا و آخرت مواجه با انواع سختي­ ها می ‎سازد، بايد دقت شود که تکذيب پاداش ­های الهی درواقع تکذيب اصل قيامت است. چنين کسی وقتی در حفره ی قبر يا در جهنم سقوط مي­ کند، مالش به چه کارش می‎آید؟[4]

إِنَّ عَلَيْنَا لَلْهُدَىٰ ﴿١٢ وَإِنَّ لَنَا لَلْآخِرَةَ وَالْأُولَىٰ ﴿١٣

به طور قطع هدايت بر عهده ماست (١٢) و دنيا و آخرت هم متعلق به ماست. (١٣)

 هدايت خلق از اموری است که خدای سبحان حکمش را داده و بر خود واجب کرده که راه خود را برای آنان بيان کند. سپس ايشان را به آن راه هدايت کند، البته هدايت به معناي نشان دادن راه، حال چه اين که بپذيرند و آن راه را پيش بگيرند و چه نپذيرند و راه ديگر بروند. به اين جهت کار خدا اجبار کردن نيست، چون او از هر جهت بی ­نياز است و دنيا و آخرت از آن اوست. بنابراين، ايمان و معصيت بندگان سود و زيانی برای خدا ندارد و هر چه هست عايد خود آنها مي ­شود.[5]

فَأَنذَرْتُكُمْ نَارًا تَلَظَّىٰ ﴿١٤ لَايَصْلَاهَا إِلَّا الْأَشْقَى﴿١٥ الَّذِي كَذَّبَ وَتَوَلَّىٰ﴿١٦   

پس شما را به آتشی که زبانه کشد، بیم دادم (١۴) که جز بدبخت ­ترين مردم بدان نسوزد (١۵) همان که آيات خدا را تکذيب کرد و به آن پشت نمود. (١۶)

حال که معلوم شد هدایت به عهده ی ما است، اینک من شما را از آتش جهنم  بیم می ­دهم. پس مراد از کلمه ی أشقی، مطلق هر کافری است که با تکذيب آيات خدا و روی برگردندان از آن کافر شود، چون چنين کسی از هر بدبختی بدبخت ­تر است، برای اين که ساير بدبخت ­ها در زندگی دنيا بدبختند، يا مال­ شان از بين می ­رود، يا به داغ فرزند مبتلا می ­شوند و يا… و اين بدبختي­ ها تمام  شدنی  است، ولی آن کسي که  کفر  می ­ورزد در زندگی آخرت بدبخت است، که پايانی ندارد و اميد رهایی در آن نيست.[6]

وَسَيُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى ﴿١٧ الَّذِي يُؤْتِي مَالَهُ يَتَزَكَّىٰ ﴿١٨

و به زودی با تقواترين مردم از آن دور داشته می ­شود (١٧) همان که مال خود را می ­بخشد، تا پاک شود. (١٨)

يعنی بعضی از مردم تنها اين مقدار باتقوا هستند که از کشتن مردم پرهيز می­ کنند و بعضی تنها از فساد اموال می ­پرهيزند، مانند: ربا و رشوه، و بعضی چون از فقر می­ ترسند، به همین جهت از انفاق مال در راه خدا خود داری می­ کنند، امّا بعضی چون از خدا می ­پرهيزند و از خسران (زیان) آخرت مي ­ترسند، مال خود را انفاق مي ­کنند. و این گروه از همه باتقواترند، چون مال خود را می دهد و انفاق می­ کند، و منظورش جلب رضاى خدا، و تزكيه نفس و پاكى اموال مى ‏باشد.[7]

وَمَا لِأَحَدٍ عِندَهُ مِن نِّعْمَةٍ تُجْزَىٰ ﴿١٩ إِلَّا ابْتِغَاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلَىٰ ﴿٢٠

و  هيچ کس  را  نزد  او حق  نعمتی  نيست  تا  او را  جزا  دهد (١٩)  مگر  طلب  رضای پروردگار والایش. (٢٠)

می­ فرماید: احدی نزد خدا طلبی ندارد، و به خدا نعمتی نداده، تا خدا به عنوان تلافی آن مال را که وی انفاق کرده به او داده باشد، و خدا مالی را که به او داده به عنوان ادای دین نداده، پس شخص انفاقگر مال خدا را در راه خدا انفاق مي­ کند، تا رضای پروردگار والای خود را به دست آورد. تعبير به” ربّه” اشاره به اين می­ کند که آنچه به عنوان جزا به او مي ­دهند بزرگ­ترين جزا و گران قدرترين است که به  مقتضای  ربوبيّت خدای تعالی و متناسب با بلندی مقام اوست، نه متناسب با عمل بنده.[8]

وَلَسَوْفَ يَرْضَىٰ ﴿٢١

وبه زودی راضی و خشنود می ­شود. (٢١)

همان شخص با تقواتر به زودی با دريافت اجر بسیار و پاداش نيکو و زيبایي که پروردگارش به او می­دهد خشنود مي­ گردد. بدیهی است پاداش عظیم و بی ­نظیر این گروه، که فقط برای رضای خدا کار می­ کند، رضایتی گسترده و نامحدود است، که تمام نعمت­ ها در آن جمع است و تصورش برای ما غیر ممکن است. [9]

 – المیزان، ج 20، ص 702[1]

 – نمونه، ج 27، ص 73[2]

 – المیزان، ج 20، ص 703[3]

 – همان، ص 704[4]

 – المیزان، ج 20، ص 708 – 705 [5]

 – همان، ص 710 – 709[6]

 – المیزانف ج 20، ص 712 – 711[7]

 – همان، ص 712[8]

 – خلاصه تفاسیر المیزان و نمونه، ص 1338[9]