ترجمه و توضیح سوره انسان 31 – 16

قَوَارِ‌يرَ‌ مِن فِضَّةٍ قَدَّرُ‌وهَا تَقْدِيرً‌ا ﴿١٦

ظرف­های بلورینی از نقره که آنها را به اندازه لازم آماده کرده ­اند (١۶)

 در اين ظرف­ها انواع غذاهای بهشتی، و در آن قدح ­های بلورین انواع نوشيدنی­ های لذت بخش و نشاط آفرین، به مقداری که می­ خواهند و علاقه دارند موجود است. عجب اين که می ­فرمايد: ظرف­های بلورین بهشتی از نقره ساخته شده! درحالی که در عالم دنیا چنين ظرفی مطلقا وجود ندارد. به هر حال از اين تعبیر استفاده می‌شود که ظرف­ها و جام­های بهشتی هم صفا و شفافیت بلور را دارند، و هم درخشندگی و زيبايی نقره را، و نوشابه‌هایی که در آن است کاملا نمايان است.

وَيُسْقَوْنَ فِيهَا كَأْسًا كَانَ مِزَاجُهَا زَنجَبِيلًا ﴿١٧﴾ عَيْنًا فِيهَا تُسَمَّىٰ سَلْسَبِيلًا ﴿١٨﴾ وَيَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدَانٌ مُّخَلَّدُونَ إِذَا رَ‌أَيْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤًا مَّنثُورً‌ا ﴿١٩﴾ وَإِذَا رَ‌أَيْتَ ثَمَّ رَ‌أَيْتَ نَعِيمًا وَمُلْكًا كَبِيرً‌ا ﴿٢٠﴾

و در آنجا از جام هايی سيراب می شوند که لبريز از شراب طهوری است که طبعش چون زنجبیل است (١٧) چشمه ای که در آنجا سلسبيل ناميده می ­شود (١٨) و برگِرد آنها پسرانی هميشه جوان بگردند که چون آنها را بينی، گمان بری که آنها مرواریدهای پراکنده ­اند (١٩) و چون آنجا را مشاهده کنی عالمی پرنعمت و کشوری بی نهايت بزرگ خواهی ديد(٢٠)

 جام­های آميخته با زنجبيل از چشمه­ هايی به نام سلسبيل پر می­ شود که نوشيدنی بسيار لذيذی دارد و براحتی در دهان و گلو جاری می­ شود و کاملا گوارا است. يعنی هم خودشان در بهشت جاودانی هستند و هم طراوت و زيبايی و نشاط و جوانی آنها جاودانی است، و هم پذيرائی کردن آنها. و تعبیر به مرواریدهای پراکنده، اشاره­ای است به زيبايی و صفا و درخشندگی و جذابیت آنها، و هم حضورشان در همه جای اين بزم الهی و روحانی. اگر  چشم خود را  به بهشت بيفکنی در آن جا نعمت­های فراوانی را می­ بينی‎ که با زبان قابل وصف نيست و مُلک کبيری می­ بينی که با هيچ مقياسی قابل اندازه­ گيری نيست و هرگز فنا نمی­ پذيرد.

عَالِيَهُمْ ثِيَابُ سُندُسٍ خُضْرٌ‌ وَإِسْتَبْرَ‌قٌۖ وَحُلُّوا أَسَاوِرَ‌ مِن فِضَّةٍ وَسَقَاهُمْ رَ‌بُّهُمْ شَرَ‌ابًا طَهُورً‌ا ﴿٢١﴾ إِنَّ هَـٰذَا كَانَ لَكُمْ جَزَاءً وَكَانَ سَعْيُكُم مَّشْكُورً‌ا ﴿٢٢﴾

براندام آنها لباس­هایی است از حرير نازک سبزرنگ و از ديبايی ضخیم و با دستبندهايی از نقره تزئین شده­ اند و پروردگارشان شراب طهور به آنها می ­نوشاند (٢١) اين بهشت به حقيقت پاداش اعمال شماست و سعی و تلاش شما مورد قدردانی است (٢٢)

 در اينجا ساقی خداست، و چه تعبیر عجيبی! خداوندی که هميشه اين انسان را پرورش داده و مالک و مربی اوست، وی را در مراحل تکامل همواره به پيش برده تا به آخرین مرحله رسيده، و اکنون نوبت آن است که ربوبيتش را به حد اعلا برساند و با دست قدرتش از شراب طهور، بندگان ابرار و نيکان را سيراب و سرخوش کند، شرابی که جسم و روح انسان را از هرگونه آلودگی و ناپاکی پاک می­ کند و قلب و جان آنها را از همه چيز جز خداوند پاک می­ کند، حجاب­ها را از بين می برد و انسان را شايسته حضور دائم درجوار قرب خدا می­ کند. مبادا کسی تصور کند که اين مواهب و پاداش­های عظیم را بی­ حساب می­ دهند اين­ها همه پاداش مجاهدت ­ها و خودسازی­ ها و چشم پوشی از گناه است. و قابل توجه اين که اين نعمتی است مافوق همه نعمت­ها که ، خدا از انسان تشکر کند.

إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْقُرْ‌آنَ تَنزِيلًا ﴿٢٣﴾ فَاصْبِرْ‌ لِحُكْمِ رَ‌بِّكَ وَلَا تُطِعْ مِنْهُمْ آثِمًا أَوْ كَفُورً‌ا ﴿٢٤﴾

مسلما ما قرآن را برتو نازل کرديم (٢٣) پس بر اطاعت حکم پروردگارت شکيبا باش و از مردم بدکار و کفرپيشه اطاعت مکن(٢۴)

خداوند در اين آيه با سه تأکید پی در پی مسلم می­ سازد که اگر قرآن به تدریج نازل شده، احتمال مداخله ی شيطان و هواهای نفسانی درآن نمی­ رود، چون نازل کننده آن خدای تعالی است. حال که معلوم شد نازل کننده قرآن خداست و احکام آن، احکام پروردگار است پس برتو واجب است که در برابر احکام قرآن و تبلیغ و اجرای آنها صبر کنی و از موانع و مشکلات  نهراسی  و اگرگنه کار يا کافری ، تو را  به کفر و گناه خويش دعوت کرد، نباید اجابت کنی چون اين کار مخالف حکم پروردگار است.

وَاذْكُرِ‌ اسْمَ رَ‌بِّكَ بُكْرَ‌ةً وَأَصِيلًا ﴿٢٥﴾ وَمِنَ اللَّيْلِ فَاسْجُدْ لَهُ وَسَبِّحْهُ لَيْلًا طَوِيلًا ﴿٢٦﴾

و نام پروردگارت را هر صبح و شام بياد آور (٢۵) و در شبانگاه برای او سجده کن و مقداری طولانی ازشب او را تسبیح گوی (٢۶)

يعنی صبر در برابر هجوم مشکلات عظیم کار آسانی نيست  تنها  با کسب نيرو و امداد از خدا می توان برآنها غلبه يافت و اين آيه و آيه بعدی توجه شبانه روزی و مستمر به ذات مقدس پروردگار را گوشزد می­ نمايد. يعنی ذکر و سجده و تسبیح، نيروی لازم و قدرت معنوی و پشتوانه کافی را برای مبارزه با مشکلات فراهم می­ آورد به شرطی که به طور مداوم به جا آورده شود.

إِنَّ هَـٰؤُلَاءِ يُحِبُّونَ الْعَاجِلَةَ وَيَذَرُ‌ونَ وَرَ‌اءَهُمْ يَوْمًا ثَقِيلًا ﴿٢٧

چون آنها زندگی زود گذر دنیا را دوست دارند و آن روز سخت و سنگين را به کلی ازياد می­ برند (٢٧)

اين آيه پاسخ اين سؤال است که چرا پيامبر نباید تحت تأثير آنها واقع شود؟ در جواب می­ فرمايد: چون افق ديد آنها تا همين لذائذ مادی و شهوات دنيوی است، و از روز قيامت اعراض کرده و آن را به دست فراموشی سپرده‌اند، و در واقع چنين روزی را که از نظر مجازات و محاسبه و رسوائی سنگين است به پشت سرانداخته­ اند.

نَّحْنُ خَلَقْنَاهُمْ وَشَدَدْنَا أَسْرَ‌هُمْۖ وَإِذَا شِئْنَا بَدَّلْنَا أَمْثَالَهُمْ تَبْدِيلًا ﴿٢٨﴾ إِنَّ هَـٰذِهِ تَذْكِرَ‌ةٌۖ فَمَن شَاءَ اتَّخَذَ إِلَىٰ رَ‌بِّهِ سَبِيلًا ﴿٢٩﴾

ما آنها را آفريديم و پيوندهای وجودشان را محکم کرديم و هرگاه بخواهیم آنها را می ­بريم و گروه ديگری را جانشین­ شان می ­سازيم (٢٨) اين يک تذکر و يادآوری است و هرکس بخواهد راهی به سوی پروردگارش انتخاب می­ کند (٢٩)

آيه هشدار می­ دهد که از نيرو و قدرت خود مغرور نشوند که اينها را خدا به آنها داده و هر زمان بخواهد به سرعت باز پس می­ گيرد. پس چگونه ايشان می­ توانند خدا را عاجز کنند‌ با اين که خلقت و تدبير امرشان و مرگ و زندگي­ شان بدست اوست؟ يعنی وظيفه ما نشان دادن راه و مسير سعادت انسان است و اجبار بر انتخاب و تحمیل ايمان به عهده ی ما نيست، اين شما هستيد که بايد با عقل و درک خود، حق را از باطل تشخیص دهيد و با اراده و اختیار خود تصمیم بگيريد و به سوی خدا حرکت کنید.

وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّـهُۚ إِنَّ اللَّـهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا ﴿٣٠

و شما چيزی را نمی­ خواهيد مگر اين که خدا بخواهد، البته خدا به احوال خلق دانا و به صلاح بندگان آگاه است (٣٠)

يعنی اگرچه خدا راه را نشان می­ دهد و بنده در عملش آزاد است، و فعل او اختياری است، امّا اختیار داشتن بنده دست خود او نبوده و اختياری نيست؛ بلکه وابسته به مشيت خداست و اوست که خواسته تا انسان به طور اختياری عمل نمايد، پس نه کفار و نه هيچ کس نباید خيال کند که در خواسته خود مستقل است، يا می­ تواند خدا را به ستوه درآورند بلکه علم و حکمت خدا ايجاب می­ کند که بندگانش را در پيمودن راه کمال آزاد بگذارد و از تحمیل خير و شرّ به آنان پرهيز نمايد و إلّا رشد و کمال و بهشت و جهنم و معاد و نبوت و … خلاصه همه چيز بيهوده و بی فايده می­ شد.

يُدْخِلُ مَن يَشَاءُ فِي رَ‌حْمَتِهِۚ وَالظَّالِمِينَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا ﴿٣١

خدا هر کس را بخواهد داخل در رحمت خود  می­ کند و  برای  ستمکاران  عذابی دردناک مهيا ساخته است (٣١)

می­ فهماند که سنت خدای تعالی در بندگانش يک سنت بی­ حساب و ناشی از جهالت نيست، بلکه او با هریک از دو طايفه طوری عمل می­ کند که شايسته آن هستند و به زودی هر دو طايفه را به حقيقت آنچه می­ کردند آگاه می ­سازد.