بسم الله الرحمن الرحیم
به نام خداوندی که رحمت عامّش شامل همه و رحمت خاصّش از آن مؤمنين است
أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ ﴿١﴾
افزون طلبی و تفاخر شما را سرگرم ساخت. (١)
“ثکاثر” از ماده ی کثرت به معنی آن است که جمعی در کثرت مال و اولاد فخر فروشی مي کنند. پس معنای آيه اين است: که فخر فروشی شما در داشتن مال و زينت دنيا و مسابقه گذاشتن در جمع مال و فرزند، شما را از ياد خدا باز داشت، در نتيجه عمری را به غفلت گذرانديد.[1]
حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ ﴿٢﴾
تا آنجا که به زيارت قبرها رفتيد. (٢)
يعنی قبور مردگان خود را بر شمرديد. اميرالمؤمنين علی (ع) بعد از تلاوت اين سوره فرمودند: شگفتا! چه هدف بسيار دوری؟ و چه زيارت کنندگان غافلی؟ چه افتخار موهوم و رسوایی؟ به ياد استخوان پوسيده ی کسانی افتاده اند که سالهاست خاک شده اند، آيا به محل نابودی پدران خويش افتخار مي کنند؟ و يا با شمردن مردگان و معدومين، خود را بسيار مي شمرند؟ اين اجساد پوسيده اگر مايه ی عبرت باشند سزاوارتر است تا موجب افتخار گردند.[2]
كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ ﴿٣﴾ ثُمَّ كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ ﴿٤﴾
چنين نيست که می پندارید، به زودی خواهيد دانست (٣) باز چنين نيست به زودی خواهيد دانست. (۴)
این دو آیه برای تخطئه ایشان است، از این که با سرگرمی به چنین امر بیهوده ای از اهداف مهم شان بازماندند، لذا ایشان را تهدید می کند که، به زودی به آثار سوءِ اين غفلت خود آگاه خواهيد شد، و وقتی از زندگی دنيا بريده شديد آن آثار سوء را خواهيد شناخت.[3] اميرالمؤمنين علی (ع) فرمودند: منظور از آيه (٣) عذاب قبر يا همان برزخ و آيه (۴) عذاب قيامت است.[4]
كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ ﴿٥﴾ لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ ﴿٦﴾
نه چنين نيست که می پندارید اگر شما به علم یقینی می دانستید (۵) به طور قطع جهنم را می ديديد. (۶)
علم اليقين: اين است که انسان از دلایل مختلف، به چيزی يقين پيدا کند، مانند: کسی که با مشاهده دود به وجود آتش يقين پيدا مي کند. پس اگر شما به آخرت ايمان و علم اليقين داشتيد، هرگز به سراغ اين موهومات و تفاخرها نمی رفتيد. يعنی اگر انسان به علم اليقين برسد، در همين دنيا و قبل از قیامت و به چشم بصیرت، یعنی با رؤیت قلبی که از آثار علم اليقين است می تواند جهنم را ببيند. [و کذلک نری ابراهیم ملکوت السماوات و الارض و لیکون من الموقنین، و این چنین ملکوت آسمان ها و زمین را ابراهیم نشان می دهیم تا از صاحبان یقین گردد. (انعام/75)].[5]
ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ ﴿٧﴾
سپس آن دوزخ را با دیده ی يقين مشاهده می کردید. (٧)
عين اليقين: و آن در جایی است که انسان به مرحله ی مشاهده مي رسد و با چشم خود آتش را مي بيند. بنابراين، اگر در آيه ی قبل منظور مشاهده ی دوزخ با چشم بصيرت و در همين دنيا بود، در اين آيه منظور ديدن دوزخ در قيامت با چشم ظاهر است. نکته ی مهم این است که جهل نسبت به مجازات الهی و بی ایمانی به معاد به عنوان علت تفاخر و تکاثر ذکر شده است، گویا همین که افق دید انسان محدود به دنیا و ظواهر مادی می شود خود به خود تفاخر، برتری جویی و فزون طلبی برایش به صورت ارزش های اصیل در می آید.[6]
ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ ﴿٨﴾
سپس در آن روز از این نعمت ها ،بازخواست می شوید. (٨)
هر انسانی از نعمت های ظاهری و باطنی که خدا به او داده باز خواست مي شود. بنابراين، کسب اين نعمت ها به طريق خدا پسندانه که انسان را به هدف مطلوبش برساند، همان طريقی است که آدمی را به هدف از خلقتش که همان اطاعت است می رساند، و بکار گیری آنها به طور دلخواه و بدون در نظر گرفتن این که این نعمتها وسیله اند نه هدف، گمراهی و بریدن از هدف را به دنبال دارد، و این خود معصیت است. و سؤال از نعيم الهی در واقع سؤال از چگونگی استفاده ازنعمت هاي الهی است و به عبارت ديگر: سؤال از عمل بنده و رسيدگی به اعمال او میباشد.[7]