بسم الله الرحمن الرحیم
به نام خداوندی که رحمت عامّش شامل همه و رحمت خاصّش از آن مؤمنين است.
يَا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ ﴿١﴾
ای جامه به خود پيچيده (١)
اين خطاب نه جنبه توبيخ دارد و نه تحسین و ازاين آيات استفاده میشود که گويا رسول خدا (ص) درمقابل دعوتش مورد استهزا و اذیت قرار گرفته و به خاطر خدا اندوهناک شده و برای دفع غم و اندوه خود، جامه ای به خود پيچيده تا لحظه ای استراحت کند، دراين هنگام اين سوره به ايشان خطاب میشود که در مقابل اندوه های بزرگ و مصيبت های تلخ بايد به وسيله ی نماز و صبر و نه به وسيله ی پيچيدن جامه و خوابيدن، خود را مقاوم ساز.
قُمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا ﴿٢﴾ نِّصْفَهُ أَوِ انقُصْ مِنْهُ قَلِيلًا ﴿٣﴾ أَوْ زِدْ عَلَيْهِ وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلًا ﴿٤﴾
شب را جز کمی، بپاخيز (٢) نيمی از شب را يا کمتر از نصف را (٣) و يا اندکی بر نصف افزوده و قرآن را شمرده شمرده بخوان (۴)
اين آيات شب زنده داری را به حضرتش سفارش می کند که در متن اين برنامه، خواندن قرآن با ترتيل است. ترتيل آن است که قرآن آشکارا خوانده شود، نه تندتند و نه جدا جدا تا دل آدمی خبردار شود. اين نحوه ی خواندن، قدرت تلقین دارد و به دل آدمی می نشيند و انسان می تواند روی معانی تأمل کند بدون اين که اتصال آيات و کلمات ازبين برود. بديهی است اين نحوه قرائت می تواند به سرعت به انسان رشد و نمو و تقوا ببخشد. البته بعضی از مفسران خواندن قرآن را به معنی نماز خواندن تفسير کرده اند، زيرا يکی از بخشهای مهم نماز، تلاوت قرآن است. در آيات فوق رسول خدا (ص) را، بين اين که درست نيمی از شب، يا کمتر از نصف، و يا کمی بيشتر از آن را زنده بدارد، مخيّر کرده است.
إِنَّا سَنُلْقِي عَلَيْكَ قَوْلًا ثَقِيلًا ﴿٥﴾
ما به زودی کلامی سنگين برتو نازل می کنیم (۵)
اگر گفتيم که شب زنده داری کن و در شب با خواندن نماز و قرآن متوجه درگاه ما شو؛ برای اين بود که به کرامت قرب و آمادگی لازم برسی، تا ما سخن ثقيلی (سنگینی) را برتو إلقاء کنیم. که منظور از قول ثقيل، قرآن عظیم است که هم ازنظر پياده کردن کامل آن، و هم ازجهت مصائبی که در طريق ابلاغ آن وجود دارد، سنگين است. و اين، اختصاص به پيامبر(ص) نداشته و امت نيز ازجهت تحقق بخشيدن به حقایق قرآن درخود، و پيروی از اوامر و نواهی خدا و رعایت حدود آن بايد رنجها تحمل کنند. معلوم میشود خلوت با خدا به انسان نيرو می دهد و ظرفیت و تحمل اورا بيشتر می کند.
إِنَّ نَاشِئَةَ اللَّيْلِ هِيَ أَشَدُّ وَطْئًا وَأَقْوَمُ قِيلًا ﴿٦﴾
مسلما برنامه ی عبادت شبانه پا برجاتر و با استقامت تر است (۶)
يعنی اگر شب را برای نماز و تلاوت قرآن اختيار کرديم برای اين بود که تلاوت قرآن و خواندن نماز دردل شب بيش از هر عمل ديگری در صفای نفس مؤثر است و بهتر از هرچیز، نفس آدمی را که به وسيله مشغولیت معيشتِ روزانه دچار کدورت شده، حفظ می کند.
إِنَّ لَكَ فِي النَّهَارِ سَبْحًا طَوِيلًا ﴿٧﴾
و تو در روز تلاش مستمر و طولانی خواهی داشت (٧)
يعنی در روز مشاغل بسياری وجود دارد که همه ی وقت تو را می گيرد و فراغتی برايت باقی نمی گذارد تا درآن با توجه تمام، به درگاه خدا رو بياری و از هرچیز منقطع گردی، بنابراين؛ بايد از شب استفاده کنی و درآن به نماز و قرآن بپردازی به علاوه، وظائف سنگين و تلاش و کوشش فراوان روزانه ايجاب می کند که با عبادت شبانه، خود را تقویت کنی و خود را برای انجام فعاليت های روزانه آماده سازی.
وَاذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ وَتَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتِيلًا ﴿٨﴾
و نام پروردگارت را ياد کن و تنها به او دل ببند (٨)
بعد از دستور به قيام شبانه، چند دستور دیگر که مکمل آن است ذکر میشود. نخست می فرمايد: نام پروردگارت را ياد کن که منظور، ذکر زبانی همراه با حضور قلبی است که در اين صورت ذکر می تواند روح و جان را صفا بخشد. دستور دوم اين است که، دل به خدا ببنند و از غير او قطع اميد کن و خالصانه به عبادتش برخيز.
رَّبُّ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ لَا إِلَـٰهَ إِلَّا هُوَ فَاتَّخِذْهُ وَكِيلًا ﴿٩﴾
همان پروردگار شرق و غرب که معبودی جزاو نيست پس او را وکيل خود انتخاب کن (٩)
يعنی وقتی او پروردگارو مالک و مدبّر همه ی عالم است، پس بايد تنها اورا پرستيد و عبادت کرد. و دستور سوم اين است، حال که در پهنه ی جهان هستی غير از او حاکم و فرمانروا و معبودی نيست، پس براو توکل کن و او را وکيل خود بگیر. يعنی هيچ تأثير مستقلی را درمورد وسایل و اسباب ظاهری قائل نباشد و نسبت به آنها رضایت، خشم، مسرّت، تأسف و غيره نشان ندهد و تنها به خدا دل ببندد و متوسل به آنهایی بشود که خدا معرفی کرده، آن هم به طوری که برای آنها استقلال در تأثير قائل نباشد.
وَاصْبِرْ عَلَىٰ مَا يَقُولُونَ وَاهْجُرْهُمْ هَجْرًا جَمِيلًا ﴿١٠﴾
و بر آنچه که می گويند صبر کن و از آنان به نيکويی دوری کن (١٠)
در مسير دعوت به حق، بسیار اذیت و استهزا و تهمت و… وجود دارد، لذا به عنوان چهارمین دستور، سفارش به صبر میکند که لازمه ی وکيل گرفتن خداست. امّا گاهی هجر و دوری نيز لازم است تا هم از شرّ آنها درامان مانده و هم درسی به آنها داده شود، پس سفارش به هجر جميل می کند، يعنی دوری گزيدن توأم با دلسوزی و يا به نحوی رد شدن و خود را به نشنيدن زدن که پرده ها از ميان نرود و مانع دعوت به سوی حق و ارشاد آنها نشود.
وذَرْنِي وَالْمُكَذِّبِينَ أُولِي النَّعْمَةِ وَمَهِّلْهُمْ قَلِيلًا ﴿١١﴾
و مرا با منکران متنعم واگذار و اندکی به آنان مهلت ده (١١)
خداوند به پيامبر می فرمايد: بين من و تکذیب کنندگان صاحب نعمت حايل مشو، چون طرف آنها نه تو، بلکه من هستم؛ پس کيفر آنهارا به خود من واگذار و کمی به آنها مهلت بده تا هم اتمام حجت گردد و هم ماهيّت خود را آشکار سازند و گناهان شان سنگين شود بعد وقتی عمرشان تمام شد، عمری که درمقابل زندگی اخروی زمانی اندک است، به حساب و جزای آنها خواهم رسيد.
إِنَّ لَدَيْنَا أَنكَالًا وَجَحِيمًا ﴿١٢﴾ وَطَعَامًا ذَا غُصَّةٍ وَعَذَابًا أَلِيمًا ﴿١٣﴾ يَوْمَ تَرْجُفُ الْأَرْضُ وَالْجِبَالُ وَكَانَتِ الْجِبَالُ كَثِيبًا مَّهِيلًا ﴿١٤﴾
همانا نزد ما زنجيرها و آتش افروخته است (١٢) و غذایی گلوگیر و عذابی دردناک (13) درآن روز که زمین و کوه ها سخت به لرزه درآيند و کوه ها توده ای از ريگ روان شوند (١۴)
به اين دلیل آنها را به من واگذار، زيرا درنزد ما غُل و زنجیر اسارت و آتش زبانه کش است، و اين در مقابل آزادی بی قيد و شرط و تنعمی است که در دنیا داشتند. آن نعمتهایی که در دنیا داشتند در آخرت به نقمت مبدل میشود، و غذاهای چرب وگوارای آنها به غذایی گلوگیر تبدیل، و رفاهِ آن مغروران با عذاب دردناک عوض میشود. آن عذابها در روزی ظاهر میشود که زمین و کوهها دچار اضطراب و تکان شديد می شوند و کوه ها ازهم متلاشی شده و به صورت شن های نرم در می آيند.
إِنَّا أَرْسَلْنَا إِلَيْكُمْ رَسُولًا شَاهِدًا عَلَيْكُمْ كَمَا أَرْسَلْنَا إِلَىٰ فِرْعَوْنَ رَسُولًا ﴿١٥﴾ درحقیقت ما پيامبری به سوی شما فرستاديم که گواه برشماست همان گونه که به سوی فرعون رسولی فرستاديم (١۵)
اين آيه تکذیب کنندگان متنعم قوم پيامبر (ص) را هشدار می دهد که به هوش باشيد، داستان موسی و فرعون دارد تکرار میشود و شما درآن موقعيت قرار گرفته ايد. امّا منظور از شاهد اين است که پيامبر (ص) اعمال مردم را می بيند و در آخرت شهادت می دهد. اين واقعيت، نوعی نهی مردم از نافرمانی و مخالفت و تکذیب آنجناب است.
فَعَصَىٰ فِرْعَوْنُ الرَّسُولَ فَأَخَذْنَاهُ أَخْذًا وَبِيلًا ﴿١٦﴾
فرعون آن رسول را نافرمانی کرد پس ما او را سخت مجازات کرديم (١۶)
يعنی وقتی لشکر عظیم و قدرت و ثروت فرعون نتوانست به اندازه يک خردل، مانع عذاب الهی بشود، پس حساب شما کفار عرب که مردمی ناتوان و ضعيفيد روشن است. اين که تعبیر به “رسول” شد برای اين است که بفهماند مخالفت فرعون با شخص موسی نبود بلکه بدان جهت بود که او فرستاده خداست، پس اين کفار هم از مخالفت با محمّد (ص) برحذر باشند چون او نيز رسول خداست.
فَكَيْفَ تَتَّقُونَ إِن كَفَرْتُمْ يَوْمًا يَجْعَلُ الْوِلْدَانَ شِيبًا ﴿١٧﴾
پس اگرکافر شويد چگونه خود را از عذاب روزي که جوان را پير می کند حفظ می کنید؟ (١٧)
فرعون نتوانست خود را از عذاب دور بدارد، شما چگونه خود را ازعذاب روزی که جوان را پیر می کند حفظ می کنید؟ و اين حاکی از شدت عذاب و هولناک بودن آن روز است، نه طولانی بودنش .
السَّمَاءُ مُنفَطِرٌ بِهِۚ كَانَ وَعْدُهُ مَفْعُولًا ﴿١٨﴾
آسمان بدان شکافته گردد، که وعده او شدنی و حتمی است (١٨)
آيه برای دومين بار به سختی آن روز اشاره می کند که چگونه آسمان درآن روز به واسطه شدت آن روز از هم شکافته میشود، و البته وعده ی خدا شدنی است و آنچه از تهدید کفار گفته شده همه مسجل و قطعی است.
إِنَّ هَـٰذِهِ تَذْكِرَةٌۖ فَمَن شَاءَ اتَّخَذَ إِلَىٰ رَبِّهِ سَبِيلًا ﴿١٩﴾
اين هشدار و تذکری است، پس هرکس که بخواهد، راهی به سوی پروردگارش پيش گيرد (١٩)
آنچه درآيات قبل آمد به خصوص نماز و عبادت شبانه فقط جنبه ی تذکر دارد و شما در انتخاب راه آزاديد؛ امّا کسی که هدایت را می خواهد و طالب سعادت ابدی است، بايد راهی به سوی پروردگارش برگزيند و خدا هم راه و چاه را نشانش می دهد، يعنی فضيلت و افتخار به اين است که راه هدایت با انتخاب طی شود و نه با إجبار و إکراه.
*إِنَّ رَبَّكَ يَعْلَمُ أَنَّكَ تَقُومُ أَدْنَىٰ مِن ثُلُثَيِ اللَّيْلِ وَنِصْفَهُ وَثُلُثَهُ وَطَائِفَةٌ مِّنَ الَّذِينَ مَعَكۚ *
قطعا پروردگار تو میداند که تو و گروهی از آنان که با تو هستند نزدیک به دوسوم از شب يا نصف يا يک سوم آن را به نماز می ايستيد.
آيه دستوری را که در اول سوره به شخص رسول (ص) داده بود و گروهی از مؤمنان نيز در اين عبادت شبانه حضرتش را همراهی می کردند، تخفیف می دهد.
*وَاللَّـهُ يُقَدِّرُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَۚ عَلِمَ أَن لَّن تُحْصُوهُ فَتَابَ عَلَيْكُمْۖ فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِۚ *
و خداوند شب و روز را اندازه گيری می کند. او می داند که شما نمی توانيد حساب آن را برای زمان عبادت به دقت اندازه گيری کنید، پس شما را بخشيد، اکنون آن چه برای شما ميسر است قرآن بخوانيد.
در ادامه می فرمايد چگونه خدا نداند با اينکه خلقت و تدبير به او منتهی میشود و او هر مخلوقی را از جمله شب و روز را با اندازه گيری دقيقی خلق میکند. امّا چون جمعی از مسلمانان در نگه داشتن حساب ثلث و نصف و دوثلث گرفتار اشکال و دردسر می شدند و اين بيشتر به خاطر کوتاهی و بلندی شبها در ايام سال بود لذا آيه می فرمايد: که خدا با رحمتش به طرف شما رجوع کرد و تکلیف شما را دراين باب تخفیف داد اکنون هرچه برايتان ميسر است از قرآن بخوانید، و اين می رساندکه هرکس بايد به قدر وسعش از نعمت شب زنده داری برخوردار شود. در روايتی از امام رضا (ع) است که آن مقدار بخوانید که در آن خشوع قلب و صفای باطن و نشاط معنوی باشد.
*عَلِمَ أَن سَيَكُونُ مِنكُم مَّرْضَىٰۙ وَآخَرُونَ يَضْرِبُونَ فِي الْأَرْضِ يَبْتَغُونَ مِن فَضْلِ اللَّـهِۙ وَآخَرُونَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّـهِۖ فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنْهُۚ *
او میداند که به زودی گروهی از شما بيمار می شوند، و گروهی ديگر برای به دست آوردن فضل الهی و کسب روزی به سفر می روند، و گروهی ديگر در راه خدا جهاد میکنند پس به آن مقدار که برای شما ممکن است از قرآن تلاوت کنید.
آيه در ادامه به سه عذر اشاره می کند که دليل ديگری بر تخفیف است. يعنی علاوه براين که حکم نامبرده برای عموم دشوار است برای بيماران و مسافرانی که برای تجارت و جهاد بيرون می روند اين دشواری بيشتر است.
*وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَقْرِضُوا اللَّـهَ قَرْضًا حَسَنًاۚ *
و نماز را به پا داريد و زکات را بپردازید و به خدا قرض الحسنه بدهيد.
امّا اين تخفیف به اين معنا نيست که ساير وظایف نيز مشمول اين تخفیف بشود. پس میتوان فهمید که عبادت شبانه به همراه نماز و زکات و انفاق مستحبی و استغفار يک برنامه کامل خود سازی است که در هر عصری اثر انکار ناپذیری دارد و اسلام بدون آن گسترش نمی يابد.
وَمَا تُقَدِّمُوا لِأَنفُسِكُم مِّنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِندَ اللَّـهِ هُوَ خَيْرًا وَأَعْظَمَ أَجْرًاۚ وَاسْتَغْفِرُوا اللَّـهَۖ إِنَّ اللَّـهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿٢٠﴾
و آنچه از کارهای نيک برای خود از پيش می فرستيد نزد خدا آن را به بهترین وجه و بزرگترين پاداش خواهيد يافت، و از خدا آمرزش بطلبید که خداوند آمرزنده و مهربان است (٢٠)
در انتها می فرمايد بدانيد آنچه از خير انجام می دهيد چه واجب چه مستحب، و برای زندگی آخرتی خود می فرستيد، نزد خدا آن را خواهيد ديد اما آنچه نزد خدا می يابيد بهتر از کارهای نيکی است که می کرديد و از آن پر أجرتر است.
* ستاره نشانگر این است که آیه ادامه دارد.