إِلَّا الْمُصَلِّينَ ﴿٢٢﴾ الَّذِينَ هُمْ عَلَىٰ صَلَاتِهِمْ دَائِمُونَ ﴿٢٣﴾
غير از نمازگزاران (٢٢) همان کسانی که بر نمازشان پايدارند (٢٣)
فقط مؤمنين هستند که حرص خود را در جهت کمال و فضيلت الهی حفظ کرده و آن را پيرو عقل و حق قرار دادهاند. اما حرص ساير افراد مايه هلاکت شان خواهد بود، چون مؤمنين افرادی هستند که بهترین اعمال يعنی نماز را برپا میدارند، زيرا نماز بازدارنده از هر فحشا و منکری است و البته در خواندن نمازشان مداومت دارند، نه اينکه دايما در حال نمازند، بلکه به اين معنا که نماز آنها خواه کم باشد و خواه زياد، برآن مداومت دارند چون اثر هر عملی با مداومت درآن، ظاهر میشود.
وَالَّذِينَ فِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ مَّعْلُومٌ ﴿٢٤﴾ لِّلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ ﴿٢٥﴾
و کسانی که در اموال شان حقی معين است (٢۴) برای سائل و محروم (٢۵)
مؤمنين آنهایی هستند که علاوه بر پيوند با خدا (با اقامه نماز)، ارتباطی محکم با خلق دارند و در اموال شان حقی معلوم برای سائل و محروم است. منظور از سائل فردی است که حاجت خود را می گويد اما محروم، شرم و حيا میکند که تقاضا کند. مؤمنين با اين کار از يک سو با فقر و محرومیت مبارزه میکنند و از سوی ديگر مانع از آن میشوند که حرص و دنیا پرستی به جای حرص معقول آنها بنشيند.
وَالَّذِينَ يُصَدِّقُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ ﴿٢٦﴾
و کسانی که روز جزا را باور دارند (٢۶)
اعمال صالحه ای که مؤمنين انجام می دهند، مانند نماز و انفاق و غيره به اين جهت است که عمل و تمام وجودشان همیشه به روز جزا گواهی می دهد و معتقدند هرعملی که انجام میدهند به زودی در مورد آن بازخواست شده برطبق آن جزا داده میشوند به همین دليل دايما مراقبند که در انجام هر عملی خدا را فراموش نکنند و مطابق فرمان او عمل کنند.
وَالَّذِينَ هُم مِّنْ عَذَابِ رَبِّهِم مُّشْفِقُونَ ﴿٢٧﴾ إِنَّ عَذَابَ رَبِّهِمْ غَيْرُ مَأْمُونٍ ﴿٢٨﴾
و آنان که از پروردگارشان بيمناکند (٢٧) چرا که از عذاب پروردگارشان ايمنی نيست (٢٨)
مؤمنين گرچه به روز جزا ايمان دارند و در انجام اعمال صالح مداومت میکنند، اما باز از عذاب پروردگارشان بيمناکند، زيرا هيچ گاه خود را از عذاب پروردگارشان درامان نمی بينند و همواره در حالت خوف هستند. امام علی (ع) به فرزند گراميش نصيحت کردند که، آن چنان از خدا خائف باش که اگر تمام حسنات مردم روی زمین را بياوری احتمال بده ازتو نپذيرند، و آن چنان به او اميدوار باش که اگر تمام گناهان اهل زمین را داشته باشی احتمال بده تو را بيامرزد. تنها دراين صورت است که مسير کمال همواره باز میماند و الّا غرور از اعمال صالح و يا يأس از گناهان انسان را زمین گير می کند.
وَالَّذِينَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ ﴿٢٩﴾ إِلَّا عَلَىٰ أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ ﴿٣٠﴾
و کسانی که شرمگاه خود را حفظ کنند (٢٩) مگر بر همسران شان يا کنيزانشان که در اين صورت مورد نکوهش نيستند (٣٠)
مؤمنين غريزه جنسی خود را از هر طغيانی کنترل و از هر بی عفتی حفظ میکنند، اما چون منطق اسلام اين است که هيچ نيرويی نباید از طبيعت اولیه انسان حذف شود، بلافاصله قيد میکند که اين غريزه را در مسير صحيح آن يعنی ازدواج به جريان می اندازند و به اين ترتیب آيه، روش راهبان و مرتاضان را باطل می سازد و می فرمايد: که آنها فقط با همسران و کنيزان شان آميزش جنسی دارند و در بهرهگیری از اينها سرزنش نخواهند شد.
فَمَنِ ابْتَغَىٰ وَرَاءَ ذَٰلِكَ فَأُولَـٰئِكَ هُمُ الْعَادُونَ ﴿٣١﴾
پس هرکس فراتر از اين را جويد، آنها همان تجاوزکارانند (٣١)
چون اسلام طرفدار پاسخ دادن به غرايز است منتهی پاسخ متعادل، لذا تجاوز از اين حد را که سبب فساد جنسی و فحشا میگردد را رد می کند.
وَالَّذِينَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ ﴿٣٢﴾
و کسانی که امانت ها و پيمان خود را مراعات میکنند (٣٢)
ويژگی ديگر مؤمنين اين است که وقتی جان و عِرض و مالی، در نزدشان به امانت می گذارند در حفظ و نگهداری آن کوشا هستند و بلکه درآنچه که خدا از وظایف اعتقادی و عملی به عهده شان گذارده، يعنی حق الله و حق الناس، نيز خيانت نمی کنند. و مراد از عهد، قراردادهای زبانی و عملی است که انسان با غير می بندد، که مؤمنين در رعایت آن بسيار تلاش میکنند و بدون مجوز آن را نقض نمی کنند و از جمله به ايمان به خدا، که عهدی است بين بنده و خدا پايبند هستند.
وَالَّذِينَ هُم بِشَهَادَاتِهِمْ قَائِمُونَ ﴿٣٣﴾
و آنان که بر شهادتهای خود ايستادهاند (٣٣)
يکی از مهمترین پايه های برپایی عدالت در جامعه بشری، ادای شهادت و ترک کتمان است و مؤمنين اين چنين هستند. يعنی وقتی آنها را برای شهادت دادن دعوت میکنند، بدون هيچ کم و زيادی آنچه را ديده و شنيده اند می گويند و از دردسر يا دشمنی اين و آن نمی هراسند.
وَالَّذِينَ هُمْ عَلَىٰ صَلَاتِهِمْ يُحَافِظُونَ ﴿٣٤﴾ أُولَـٰئِكَ فِي جَنَّاتٍ مُّكْرَمُونَ ﴿٣٥﴾
و کسانی که بر نمازشان مواظبت دارند (٣۴) آنها در باغ هايی از بهشت گرامی داشته می شوند (٣5)
جالب است که در پايان ويژگی های مؤمنين دوباره به نماز برمی گردد، تا بفهماند که مهمترین ويژگی آنها توجه به نماز است و چرا چنين نباشد درحالی که نماز اثر بخشترين عامل تزکیه و پاکسازی خود و جامعه است. بايد توجه کرد مداومت برنماز، مربوط به خود نماز است اما مواظبت، به کيفيت و روح نماز برمیگردد. مؤمنين که دارای اين اوصاف هستند در باغهاي بهشتی جا دارند و از هر نظر تکريم و گرامی داشته میشوند.
فَمَالِ الَّذِينَ كَفَرُوا قِبَلَكَ مُهْطِعِينَ ﴿٣٦﴾ عَنِ الْيَمِينِ وَعَنِ الشِّمَالِ عِزِينَ ﴿٣٧﴾ أَيَطْمَعُ كُلُّ امْرِئٍ مِّنْهُمْ أَن يُدْخَلَ جَنَّةَ نَعِيمٍ ﴿٣٨﴾
اين کافران را چه میشود که با سرعت نزد تو می آيند؟ (٣۶) گروه گروه از راست و چپ (٣٧) آيا هريک از آنها طمع دارد داخل بهشت پرنعمت الهی بشود؟ (٣٨)
آيه مورد بحث مربوط به طايفه ای از مسلمانان است که ايمان آورده و داخل مؤمنين بودند، و بيشتر از مؤمنين واقعی چپ و راست رسول خدا (ص) را احاطه می کردند ولی در باطن به بعضی از احکام که بر رسول خدا (ص) نازل شده کفر ورزيدند و اعتنایی به آن نکردند. خدای سبحان دراين آيات، توبيخ شان کرده که از احاطه کردن رسول خدا (ص) و همواره با آنجناب بودن، سودی نخواهند برد و نباید طمع بهشت کنند، چون از آنهایی که داخل بهشت میشوند نيستند و نه، میتوانند قضا و قدر خدا را لغو کنند، و نه، خدا را به ستوه آورند.
كَلَّاۖ إِنَّا خَلَقْنَاهُم مِّمَّا يَعْلَمُونَ ﴿٣٩﴾ فَلَا أُقْسِمُ بِرَبِّ الْمَشَارِقِ وَالْمَغَارِبِ إِنَّا لَقَادِرُونَ ﴿٤٠﴾ عَلَىٰ أَن نُّبَدِّلَ خَيْرًا مِّنْهُمْ وَمَا نَحْنُ بِمَسْبُوقِينَ ﴿٤١﴾
هرگز چنین نیست، بی تردید ما آنها را از آنچه می دانند آفریدیم، پس به پروردگار خاوران و باختران سوگند که قطعا ما توانائیم (۴٠) بر اين که به جای آنها بهتر از ايشان را بياوريم و ما مغلوب نمی شويم (۴١)
سوگند به پروردگاری که با نظم دقيقی خورشيدِ با عظمت را هر روزی در مشرق و مغرب جديدی قرار میدهد، توضیح اين که، خورشيد هر روز از نقطه ی تازهای طلوع و در نقطه ی تازهای غروب میکند، بنابراین؛ به تعداد روزهای سال مشرق و مغرب داريم. در واقع اين سوگند، بيانگر اين مطلب است که کسی که تدبیر همه ی حوادث عالم منتهی به اوست، هيچ حادثه ای او را به ستوه نمی آورد، پس هرگز چنين نيست که آنها می پندارند، برای اين که اينها خودشان میدانند که از آبی پست و بی ارزش خلق شده اند و خدا قادر است که اينان را از بين برده، اشخاص بهتر از آنان را به جايشان قرار دهد، اشخاصی که اعتنای به امر دين دارند و لياقت دارند که داخل بهشت شوند، و اين طايفه نمی توانند خدا را از خلقت اشخاص بهتر و داخل بهشت کردن آنها مانع شوند، البته اگر آنان را داخل بهشت کند به خاطر کمال ايشان است، نه اين که محکوم و مجبور به اين کار شده باشد، پس اين تقدیر الهی که بهشت مخصوص صالحان از اهل ايمان است، هرگز نقض نمی شود.
فَذَرْهُمْ يَخُوضُوا وَيَلْعَبُوا حَتَّىٰ يُلَاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِي يُوعَدُونَ ﴿٤٢﴾
پس بگذارشان در باطل فرو روند و بازی کنند تا روزشان را که وعده داده میشوند ديدار کنند (۴٢)
ای رسول آنها را رهاکن و خود را با موعظه و اندرز آنها به سختی نيانداز، زيرا اين طايفه اهل منطق و تذکر نيستند و تنها اهل اباطيل و اراجیف هستند که جز در عالم خيال هيچ سود و حقيقتی برای آنها ندارد، پس بگذار مانند کودکان سرگرم بازی باشند تا روز موعود خويش را ملاقات کنند و همه حقایق را با چشم خود ببينند.
يَوْمَ يَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْدَاثِ سِرَاعًا كَأَنَّهُمْ إِلَىٰ نُصُبٍ يُوفِضُونَ ﴿٤٣﴾ خَاشِعَةً أَبْصَارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌۚ ذَٰلِكَ الْيَوْمُ الَّذِي كَانُوا يُوعَدُونَ ﴿٤٤﴾
روزى که از گورها شتابان برآيند، گويی که چون تيری به سوی نشانه ها می دوند (۴٣) درحالی که ديدگان شان هراسان فرو افتاده، ذلّت آنها را فراگيرد. اين همان روزی است که به آن وعده داده میشوند (۴۴)
روز قيامت از قبرها درمی آيند، درحالی که سرگردان می دوند، گويا به سوی علامتی می دوند تا راه را پيدا کنند، اما از شدت وحشت و شرمساری جرئت ندارند سربرآورند و چشم هایشان به زير افتاده و غبار مذلت و غم و پشيمانی برسرو صورتشان نشسته اما چه سود؟