بسم الله الرحمن الرحیم
به نام خداوندى که رحمت عامّش شامل همه و رحمت خاصّش از آن مؤمنین است.
قُلْ یَا أَیُّهَا الْکَافِرُونَ ﴿١﴾ لَا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ ﴿٢﴾
بگو ای کافران (۱) من آنچه را که شما می پرستید نمی پرستم. (٢)
بسیارى از مفسران تصریح کرده اند که منظور از کافرون در اینجا گروه خاصى از سران بت پرستان مکه هستند. چون بسیارى از بت پرستان مکه سرانجام ایمان آوردند، بنابر این اگر مىگوید نه شما معبود مرا عبادت مىکنید و نه من معبود شما را حتما در مورد آن گروهى از سران شرک و کفر است که تا پایان عمر هرگز ایمان نیاوردند، و گرنه بسیارى از مشرکان به هنگام فتح مکه فوج فوج وارد اسلام شدند. قابل توجه اینکه، بت پرستان، خالق جهان را خدا میدانستند، ؛ ولى معتقد بودند باید بتها را عبادت کرد، تا آنها واسطه در درگاه خدا شوند، یا اینکه اصلا ما لایق این نیستیم که خدا را پرستش کنیم، بلکه باید بتهاى جسمانى را پرستش کنیم، یعنی توحید عبادت را قبول نداشتند. اینجاست که قرآن میفرماید: عبادت باید فقط برای خدا باشد، نه بتها، نه هر دوی آنها.[۱]
وَلَا أَنتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ ﴿٣﴾
و شما آنچه را که من پرستش میکنم نمی پرستید. (٣)
در واقع آیه جدایی کامل بین خط رسول الله (ص) و کافران را مشخص میکند، و با صراحت مىگوید: من هرگز بت پرستى نخواهم کرد، و شما نیز با این لجاجت که دارید و با تقلید کورکورانه از نیاکان که روى آن اصرار مى ورزید و با منافع نامشروع سرشارى که از بت پرستان عائد شما مىشود هرگز حاضر به خداپرستى خالص از شرک نیستید. پس تا ابد اشتراکی بین من و شما در دین واقع نخواهد شد.[۲]
وَلَا أَنَا عَابِدٌ مَّا عَبَدتُّمْ ﴿۴﴾ وَلَا أَنتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ ﴿۵﴾
و من، آنچه را شما پرستیده اید نمی پرستم (۴) و نه شما پرستنده چیزی هستید که من می پرستم. (۵)
این تکرار براى تاکید و مایوس کردن کامل مشرکان، و جدا نمودن مسیر آنها از مسیر اسلام است، و اثبات عدم امکان سازش میان توحید و شرک مىباشد، و به تعبیر دیگر چون آنها در دعوت پیغمبر اکرم (ص) به سوى شرک اصرار مى ورزیدند و تکرار مىکردند قرآن نیز رد آنها را تکرار مىکند. امام صادق (ع) میفرماید: سبب نزول این آیات و تکرار آن این بود که قریش به رسول خدا پیشنهادکردندکه یک سال تو خدایان ما را بپرست، سال دیگر ما خدای تو را می پرستیم، وهمچنین سال بعد تو خدایان ما را بپرست و سال دیگر (چهارم) ما خدای تو را می پرستیم،آیات فوق نازل شد و تمام این پیشنهادها را نفی کرد.[۳]
لَکُمْ دِینُکُمْ وَلِیَ دِینِ ﴿۶﴾
آیین شما برای خودتان و آیین من برای خودم. (۶)
گاهى چنین تصور شده که این آیه مىگوید: آئین شما براى خودتان، و آئین من براى خودم، همان مفهوم صلح کل را دارد، و به آنها اجازه مىدهد که بر آئینشان بمانند، چرا که اصرار بر پذیرش آئین اسلام نمىکند! ولى این پندار بسیار سست و بى اساس است، زیرا لحن آیات به خوبى نشان مىدهد که این تعبیر نوعى تحقیر و تهدید است، یعنى آئین شما به خودتان ارزانى باد! و به زودى عواقب نکبتبار آن را خواهید دید، شبیه آنچه در آیه ۵۵ سوره قصص آمده: (و اذا سمعوا اللغو اعرضوا عنه و قالوا لنا اعمالنا و لکم اعمالکم سلام علیکم لا نبتغى الجاهلین: مؤمنان هر گاه سخن لغوى را بشنوند از آن روى مىگردانند، و مىگویند: اعمال ما براى ما و اعمال شما براى خودتان، سلام بر شما (سلام وداع و جدائى) ما طالب جاهلان نیستیم)! شاهد گویاى این مطلب صدها آیه قرآن مجید است که شرک را در تمام اشکالش مىکوبد، و از هر کارى منفورتر مىشمرد، و گناهى نابخشودنى مىداند.[۴]